هو/
هو/
هو/
هو/
از منظر جامعهشناسی دقّت کردید عمدهی افرادی که در گفتگوها همسو با شعار «زن، زندگی، آزادی» (به معنای عامش در روزهای اخیر) هستن، از یک یا چند مشکل شخصی خانوادگی رنج میبرن؟
اگه بهتر بخوام بگم، اکثراً مجرّدن و اگه مجرّد هم نباشن، دچار یه مشکل شاخص در «خانواده» بودن یا هستن که کاملاً آشکاره.
من نمونههای آماری شخصی ذهنیم رو ساختم و به این نتیجه رسیدم. و خب چون میدونم که تا حدود زیادی از منظر آماری، علمی نمونهبرداری میکنم، میتونم این نتیجه رو تسرّی بدم به جامعهی آماری کل و عمومی حرف بزنم.
به هر حال بنده با شواهد شخصیم، مسائل اخیر رو «قیام علیه خانواده» تلقّی میکنم و معتقدم اگه قراره کاری بکنیم که علیه کار طاغوتمآبانهی اخیر دشمنامون باشه، بهشدّت روی خانواده باید تکیه کنیم.
مثلاً:
• مجرّدا رو مدبّرانه متأهّل کنید.
• اگه خودتون مجرّدید و بهانههایی دارید، بدونید که خطّ مقدّم فعلی، نه علمه، نه اقتصاد، نه سیاست و غیره. همهشون هستن، ولی خانواده موضوع اساسی و جبههی اوّله. پس برای خدا، شما هم اولویت خودتون رو تغییر بدید و طالب شدید قلبی و عملی باشید؛ گویی وظیفهی جهادی شما در جنگ باشه. فرمودند: «من طلب شیء و جدّ وجد...».
• در پایدار کردن زندگی متأهّلانهی خودتون مجاهدت کنید.
• دقّت کنید کیفیت رفتاری فرزند(ان)تون رو ارتقا بدید (شاخصهی تربیتی عمدهی معترضین این بود که «بچّهپررو» بودن. لذا اگه نشونههای بچّهپررو بودن در کودکتون میبینید یه تهدید تلقّیش کنید).
• پدرهای خانواده بهشدّت روی لقمه مراقبت کنید. اینا نسلی بودن که با بانک، بورس، بیتکوین و درآمدهای مجازی کثیف بسیار اخت شده بودن.
• مادرها معنویت رو در خانواده بیشتر کنید. روضهی هفتگی تمیز (تمیز = مدل روضههای فاخری که رهبری برگزار میکنند، نه مدلهای دیگهای که گاهی میبینیم) رو در خونهها ترویج کنید. حتی اگه خودتون و همسر و فرزند در منزل هستید هم در برقرار کردن روضه توسط خودتون کوتاهی نکنید. (معتقدم یه روز یکی از درگیریهامون هم با مذهبیّون غیرفاخر خواهد بود. موضوع کرونا تا یه حدودی اختلاف شدید ما و این طیف رو تا حدودی روشن کرد. پس مراقب باشید که فقط مذهبی بودن کافی نیست. مذهبیِ نابِ شهید سلیمانی ملاک ماست).
• بچّههاتون رو اقناع کنید. وقت بذارید. حرف بزنید. قصّه بگید با محوریّت غیرمستقیم مقدّسات.
• هر قدمی تونستید در رفع عقدههای خودتون و همسرتون، و متعاقباً فرزندتون بردارید. اگه خدای نکرده آقایی هست که خانمش از منظر حجاب دچار عقدهست، وقت بذاره برای این خلأ همسرش و رهاش نکنه تا نسل تطهیر بشه. اگه خانمی هست که آقاش مبتلا به طمعه، وقت بذاره و قناعت و چشمودلسیری رو کمکم وارد دل همسرش کنه. و الی آخر...
خلاصه اگه دوست داریم کنار افرادی که در حال تأمین امنیتمون هستن فعّالیّت کنیم، هر کاری که به خانواده مربوط میشه رو باید جدّی بگیریم. جنگ، جنگ خانوادهست.
هو/
لابهلای هزار و یک ایرادی که هست و بهحق میگیریم، یک وقتهایی یک چیزهایی را هم نگذاریم فراموشمان شود. مثل تابستانی که گذراندیم و برقی که یک ساعت هم قطع نشد (مگر به علل فنی و نه کمبود).
مثل واکسن کرونایی که به محض آنکه آن آقا بساطش از پاستور جمع شد، وارد کشور شد و از مرگمیرهای قریب به هفتصد نفر در روز، رسیدیم به مرگومیرهای هفتادتایی در اوج آخرین پیک.
مثل روابط خارجیمان که عادلانه شد، بازار کاری که کمکم در حال رونق است، گردنکشی مسئولانی که دارد کم میشود...
مثل اربعینی که علیرغم همهی سوءمدیریتها، بعد از سالها برای دولت این کشور مهم شده بود. بعد از سالها به هر سرباز وظیفهای اذن رفتن داده شد.
اصلاً میدانید؟ میخواهم بگویم من از سر ناچاری به رئیسی رأی دادم. گزینهی انتخابی من انصراف داد و الآن مثل خودم یک گوشه نشسته به تماشاگه راز. من این مشکلات شخصیتی رئیسی را در زمان تولیت حرمش دیده بودم. مثل نقاط قوتی که او از خودش نشان داده بود. او گزینهی من نبود. نوع مدیریتش هزار و یک حرف دارد. امّا او «میخواهد» مؤمن باشد. یک مؤمن واقعی. همیشه این را خواسته. و به جدّ عقیده دارم که همین «خواستن» برای خدا کافی است. خدایی که عطیهها را به قدر نیّتها نازل میکند.
دورهی سختمان رو به اتمام است. با تمام ضعفهایمان، خدا دارد ظهور میکند. دارد محقّق میشود همان که به طنز میگفتیم: «خدایا خودت ظهور کن!».
+ این دم آخری مراقب دزد ایمانهایمان باشیم. نه فقط لقمهی روح و جسم و نطفهی عصمت، که مراقب روانمان باشیم که با یک یا چند مرض ساده، پرندهی ایمان را از قلبمان پر ندهد.