تنظیم نظم
دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۲، ۰۵:۰۹ ق.ظ
هو/
هوای سرد برای ما که هر تکّه از بدنمان یک عیب و ایرادی دارد، سمّ مهلک است. عدنان با فارسی شیرین و شیطنتآمیزش امروز میگفت سرمای اینجا میزند به جایی از پا که شکسته و تا مغز استخوان درد را میفرستد. من داشتم فکر میکردم از روز اول، دلدرد شدید دارم. شاید علتش شکستگی استخوان روده و معدهام باشد. آنقدر مزمن شده در این مدّت که اگر نباشد عجیب است. امیررضا از وسط تورنتو امروز از فلاکت اقتصادی این روزهای کانادا میگفت و فکر میکرد تقصیر همجنسگرایی نخستوزیرش باشد. دلم نیامد بگویم تا ده سال دیگر همهتان دُمتان را میگذارید روی کولتان برمیگردید به وطن. نظم نوین آقایان غربی به انتها رسیده و بینظمیِ الهی ما دارد خودش را غالب میکند.
اصلاً تدبیری که به ذکر «یا زهرا» نرسد و به قسم دادن خدا به حق «اباالفضل» ختم نشود، تدبیر نیست. یک جایی باید باز شود برای عالم غیب. یک جایی که خدا به بندهی مؤمنش بفهماند که خدا چیست و کُت تن کیست. وگرنه دقیق کردن ساعت حرکت متروها که هنر نیست. اگر هم باشد، ما پیرو مکتب پیر خمینایم که بازاریهای نجف، ساعتشان را با حضور او در حرم امیرالمؤمنین (ع) تنظیم میکردند. یا شاگردش، بهشتیِ شهید که نظم را نشان بشریت داد. اصلاً ما مرید آن مرادی هستیم که ما را به تقوای الهی و نظم دعوت کرد. اما نظم ما با نظم غرب یکی نیست. نظم ما مستقل از خدا نیست. نظممان وابسته و تسلیم است. نظم نماز اول وقت است. نظم روزهی هر دوشنبه و پنجشنبه است. نظم محاسبهی قبل خواب و مراقبهی طول روز است. نظممان سرآغاز تحیّر و التجا و التماسمان وسط بینظم شدن و بیاعتبار شدن تدبیر است. ما با این نظمِ بینظم، امتحان ایمان میدهیم و بعدش ایمان بر ایمانمان افزوده میشود.
تحمل این همه دلدرد و حمل اینهمه درددل ارزشش را دارد. آهای آدمهایی که ساکن ایرانید! از هزارهزارهزار کیلومتر آنطرفتر خطابتان میکنم: شما کافران به نظم انسانی، شما مؤمنان به نظم خدا، دلتان گرم باشد که قبلهنمای عالم خواهید شد. خیلی زود... پیش از آنکه من و امثال من به میانسالی برسیم، اگر زنده بمانیم. انشاءالله.
۰۲/۰۸/۱۵