هبوط

خیالک فی عینی،
و ذکرک فی فمی،
و مثواک فی قلبی،
فاین تغیب؟!

آخرین نظرات

هو/

آن‌قدر قدرِ نفسِ نفیس‌شان را می‌دانست که هرگز بی‌حرمتی به روح الهی هیچ‌کدام‌شان نمی‌کرد.
آن‌چنان با اشک در دل شب استغفارشان را طلب می‌کرد که بلاگردان‌شان شده بود.
آن‌قدر با تبسّم به اشتباهات‌شان در سکوت می‌نگریست که هوا برشان داشته بود.
آزارش می‌رساندند، تا آن‌جا که وقیحانه می‌گفتند این محمد (ص) سرتاپا گوش است و سادگی!
خدا به صحنه آمد و فرمود: «به آن‌ها بگو گوش برای شما بهتر است...*».

او حضرت گوش هم بود. گوشی سراسر محبّت برای امّت بی‌لیاقت.





مبارکه توبه/ شریفه 61
+ مبعث با تأخیر.
بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
۱۱ بهمن ۰۳ ، ۲۰:۰۵ ۱ نظر

هو/

پا به این عالَم گذاشته بودید و عطر رحمت بر زمین سرازیر شده بود. زن‌عموی‌تان، فاطمه بنت اسد، شما را که در آغوش مادرتان دید، قند در دلش آب شد.
رو کرد به عموی‌تان، ابوطالب، که کاش خداوند مثل محمّدی به ما هم بدهد.
انگار که آن لحظه، لحظه‌ی استجابتِ تمامِ زندگیِ فاطمه بنت اسد باشد. نور آمد پشت نور. علی (ع) آمد پشت محمّد (ص). هم پشت محمّد (ص)، هم پناه محمّد (ص).
خدا خواسته بود که پشت حضرت محبّت (ص) را به حضرت قدرت (ع) گرم کند.


+ اعتکاف سه روزه، فقط بهانه‌ی آدمی‌ست برای تکرار آن سه روزی که شما در تنها گوشه‌ی کعبه بودید که هرگز بتی در آن قرار نگرفته بود. معتکف می‌شود آدمی تا عاکف وجود شما گردد، همان‌جای عالم که هیچ بتی در آن قرار نگرفته. امساک می‌کند از دنیا، تا یاد بگیرد امساک کند از غیر شما. شما، حضرت قدرت: اسد بنِ بنتِ اسد.
بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
۲۸ دی ۰۳ ، ۲۳:۴۳ ۴ نظر

هو/


جریان منتخب در دولت، در باطن در حال میدان دادن به براندازان و متهمین و بعضا مجرمین فتنه‌ی ۸۸ هست درحالی‌که یک صورت ظاهرالصلاحی از خودش نشان می‌ده. از سوی دیگه و از منظر سیاست خارجی، درحالی‌که آقای عراقچی پالس‌های مذاکره از پایین رو به غرب اعلام می‌کنه و به‌طور خاص در سفر ریاست محترم جمهوری به نیویورک حتی پیشنهاد کنار گذاشتن سلاحمون از سمت ایشون مطرح شد، در ظاهر مواضع انقلابی از جناب عراقچی و رئیسشون زیاد می‌بینیم، به‌نحوی‌که تعداد قابل توجهی از بچه‌حزب‌اللهی‌ها حساب رئیس‌جمهور رو از بقیه‌ی جناح اصلاحات جدا می‌کنن و برای شخص آقای عراقچی قلبی شدن. انگار نه انگار که شاید متن برجام رو بیشتر مدیون شخص آقای عراقچی باشیم تا آقای ظریفی که به قول خودشون از روی متن هم یک‌بار دقیق نخونده بودن!

این تحلیل وقتی زیباتر می‌شه که در کنار تحلیل منطقه قرار بگیره. جایی که اردوغان شدیدترین مواضع ضدصهیونی رو در ظاهر می‌گیره، اما به موازاتش در باطن تأمین‌کننده‌ی اصلی رژیم خون‌ریز منطقه‌ست.

و جذاب‌ترین بخش پازل جاییه که اهل بنی‌امیّه که در سوریه به قدرت رسیدن، در ظاهر کراوات می‌زنن و دموکراسی رو عَلَم می‌کنن، اما در باطن در حال شکنجه و قتل‌عام به سبک نیاکان خودشون هستن‌.

چند مورد دیگه هم هست که از نوشتنش اجتناب می‌کنم.

این‌ها در نگاه اول خیلی با هم مرتبط نیستن. خصوصا ترکیب بخش داخلی و خارجی که اصلاً منطقی نیست. اما در جریان کلی، برای انتخاب استراتژی مقابله با مکانیسمی که شیطان داره انسان‌ها رو جهت‌دهی می‌کنه، کنار هم قرار دادن این فکت‌ها باید مورد توجه قرار بگیره.

بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
۱۸ دی ۰۳ ، ۱۳:۳۴ ۰ نظر

یا عجباً،

کلّ العجب،

بین جمادی و رجب...


+ از مولای کل موالی (ع)


بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
۱۵ آبان ۰۳ ، ۰۰:۳۶ ۱ نظر
هو/

پیش‌بینی/آرزوی این مطلب هم‌چنان برقرار است.


+ برخورد حاج‌آقا جوادی با مسعود پزشکیان جالب توجه بود. برای بنده‌ای که حاج‌آقا رو از ۹۲ دنبال می‌کنم و با اشارات ایشون کمی آشنایی پیدا کرده‌ام، خیلی حرف‌ها و نکات داشت.

* مایل به این نوع نوشتن نبودم. مسبوق به سابقه هم نیست. اما باشد به یادگار. چاره چیست؟
بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
۱۱ آبان ۰۳ ، ۲۳:۵۵ ۱ نظر

هو/


می‌دانی؟ از دیروز خیلی‌ها محتوای جیب یحیی را ستایش کرده‌اند. از عطر و خوشبوکننده‌ها بگیر تا ناخن‌گیر و سلاحی که با چسب سرپا نگه داشته شده بود. از آن سلاح کمری شگفت‌انگیزی که قرار بود یک روز با آن ترور شود با آن صداخفه‌کنی که شگفت‌انگیزترش کرده بود. از آن تسبیح ساده که موحّد متوکّل محض را به ربش متصل می‌کرد. از آن ادعیه‌ای که بوی تشیّع می‌داد...

من اما می‌خواهم درباره‌ی پول‌هاش بنویسم. از آن کمتر از ۲۰۰۰ شِکِلی که در جیب داشت. واحد پول رژیم صهیونیستی را می‌گویم. همان‌که در غزه هم رایج است. این، داستان مردی‌ست که می‌جنگید برای ملتی که حقِ داشتنِ واحدِ پولِ خودشان را هم نداشتند.

خیلی خیالی‌ست که تقلیلش بدهم به ملتش. او می‌جنگید تا پیشگیری کند از این‌که واحد پول کل ممالک اسلامی شِکِل شود.

نه... او برای کل جهان جنگید. برای دنیا و آخرت جنگید. او می‌جنگید تا بساط تمام واحدهای پولی از کل عالم برچیده شود. می‌‌جنگید تا مهدی موعود (عج) از راه برسد.


بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
۲۹ مهر ۰۳ ، ۰۰:۲۷ ۲ نظر

هو/

این روزای قشنگ که آسمون نزدیک زمین شده، روزایی‌ان که به برکت یحیی سنوار و محمد ضیف - ان‌شاءالله - آخرین قهرمانان قبل از ظهور حضرت ولی‌عصر (عج) مثل ستاره‌های پرنور در قلوب و اذهان مردم می‌درخشن.
این درخشش مدیون نقطه‌ی عطفیه که یک‌سال پیش شهید اخیر بنا کرد؛ وگرنه خیلی ساله که خیلیا، خیلی عجیب‌غریب‌تر، خیلی قهرمانانه‌تر، اومدن و رفتن.

کمتر کسایی هستن که شیخ احمد یاسین رو بشناسن. پیرمردی که از دل مساجد شروع به کاشتن نور مقاومت در دل یحیی سنوار و محمدضیف کرد. پیرمردی که اسماعیل هنیه رو پرورش داد. پیرمردی که بعد نماز صبح ترور شد. که اون تروریست بعد ترور گمان می‌کرد کارش تمومه. غافل از این‌که ریشه‌ی گل‌هایی که کاشته بود، تشنه‌ی آب بودن. آبی که از خون رگ‌های شیخ تأمین شد.

کمتر کسی هست که عبدالعزیز رنتیسی رو بشناسه. یه شخصیت کاریزماتیک. خیلی کاریزماتیک‌تر از یحیی سنوار. کسی که سگ هار منطقه از جسدشم می‌ترسید. کسی که کمتر از یک‌ماه بعد از جانشینی شیخ احمد یاسین به سبک حاج قاسم ترور شد.

و از همه کمتر، اسم یحیی عیاش شنیده شده. مهندسی که تو دامن اسرائیلی‌‌ها مهندسی خوند تا علیه‌شون ازش استفاده کنه. درست مثل موسی که تو دامن فرعون بزرگ شد تا فرعون‌کشی کنه. کسی که متخصص ساخت بمب‌های فلسطینی‌ها شده بود. کسی که تل‌آویو رو لرزوند. کسی که یه تنه سگ‌کشی رو تا مرز سه‌رقمی کردن جلو برد. کسی که درست مثل ماجرای پیجرها، تو موبایلش بمب گذاشتن تا بتونن ترورش کنن. می‌دونید؟ آخه تو زندگی مخفیانه‌ش یه روتین همیشگی داشت. هفته‌ای یه بار تلفن می‌زد به پدرش تا صله‌ی رحمش قطع نشه. وگرنه کسی از پس مهندس یحیی به این راحتیا برنمیومد.

اینایی که براتون نوشتم داستان نیست. اینا زندگی اهالی مقاومته. حافظه‌ی خیلیاتون برمی‌گرده به حاج قاسم. یا تو بهترین حالت به عماد مغنیه. ولی این ماجرا خیلی عقب‌تره. خیلی خیلی. شهادت یحیی سنوار شوخیه تو این مسیر. گرچه این مسیر مدیون یحیی سنواره. چون سنوار بود که از یک سال قبل این ستاره‌ رو برای تمام اهل دنیا مشتعل، نورانی و دنباله‌دار کرد.
دنباله‌ای که منتظریم تا ما رو هم سوار خودش کنه. ان‌شاءالله.
بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
۲۸ مهر ۰۳ ، ۰۰:۴۲ ۳ نظر

هو/


می‌زنه؛

حتماً می‌زنه.

به نمایش آتش - مثل بندر الحدیده‌ی یمن - نیاز داره. پس صنایع مرتبط با نفت و گاز رو می‌زنه. این کار باعث ارتقای وضعیت ترامپ در انتخابات هم خواهد شد.

از مسیر عربستان حرکت می‌کنه به سمت خلیج فارس. روی آب‌های بین‌المللی شلیک می‌کنه و بلافاصله فرار.

تقریباً سناریوی یمن رو تکرار می‌کنه روی ایران.


می‌خوره؛

حتماً می‌خوره.

زیر و رو می‌شه، طوری که اول زمستونی درگیر انرژی باشه.

معادله‌ی قوی‌تر رو این‌بار ایران می‌سازه و تثبیت می‌کنه. اما ماجرا تمام نمی‌شه.



+ نقطه‌ی اصلی این‌جاست که احتمال می‌دم بعدش یمن متمرکز بشه روی عربستان تا از طرف ایران تنبیهش کنه. و این شروع فرآیند فرسایشی بین یمن و عربستانه، اما این‌بار با آفند یمن و پدافند عربستان.

و تمام اسرار ظهور، در همین نقطه خوابیده.

بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
۱۷ مهر ۰۳ ، ۰۰:۳۶ ۰ نظر

هو/


مسئله بر سر وفاق در زمان جنگ یا شبه‌جنگ و یا به‌عبارت دقیق‌تر حمله‌ی یک‌طرفه نیست.

مسئله حتی بر سر وفاق در زمانی که تحت حمله قرار گرفته‌ایم هم نیست.

این نوع از وفاق بسیار طبیعی و عادی‌ست. گرچه رفتار عده‌ای از اشباه‌الرجال در ماجرای مهسا امینی، ما را نسبت به همین مقدار هم عقده‌ای بار آورد. اما این مورد، از مسلّمات وفاق ماست و اعجاب‌برانگیز نیست‌.


موضوع اختلاف، در زمان مذاکره عیان خواهد شد.

آن‌جا که مسئله‌ی عادی‌سازی با اسرائیل و یا چیزی شبیه آن به‌صورت یک پکیج ارائه می‌شود تا در ازایش تحریم‌ها یک‌جا رفع شوند یا سایه‌ی جنگ کوتاه شود!


کارهای این روزها و شب‌های منتخب ملت، خصوصا بخش وزارت خارجه‌اش، عالی و تحسین‌برانگیز است. اما شیطان، سم را داخل جیب شما نمی‌ریزد، بلکه برای مؤثر واقع شدن اثر سم، حتما باید وارد دستگاه هاضمه‌تان شود.

و دستگاه هاضمه‌ی عزیزان‌ دولت چهاردهم و پیروانش، توافق است؛ نه جنگ. شرایط جنگی، حکم همان جیب را دارد که سمّ شیطان در آن اثر نمی‌کند. به محض این‌که باب مذاکره باز شود، سم وارد معده می‌شود، و آن‌جاست که دست‌وپاهای سست‌شده تماشا دارد.

کمی صبر کنید تا زمانش برسد. به قول ترک‌ها: «آللهم بیربیر!»

بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
۱۵ مهر ۰۳ ، ۰۰:۰۴ ۲ نظر

هو/


یک روزی، یک‌جایی باید شهید شدن در گودال قتل‌گاه را به چشم می‌دیدیم.

یک گودال عمیق. خیلی عمیق.





+ حرف بزنم؟ خدایا! انتقام خون پاک سید را نه از صهیونیست‌ها، نه از بزدل‌ها، که از آنان که قومی و قبیله‌ای و نژادی و بی‌حجت و بی‌منطق رأی دادند، از آنان که لجاجت کردند و رأی ندادند، بازبستان. و اگر باز هم بر مسیرشان ماندند، نفرین جد سیدحسن را بر آنان ارزانی بدار. اینان اگر هدایت یا محو شوند، عالم تطهیر می‌شود.

مشکل از درون است. از داخل. مثل وقتی که در جهاد، جهاد اکبر بر جهاد اصغر اولی است. مثل آن‌گاه که درونت را که تطهیر کنی، بیرون تطهیر می‌شود. مثل کشتن هوای نفس برای غلبه بر ابلیس. مثل آن‌گاه که:

گر شود دشمن درونی نیست/ باکی از دشمن برونی نیست

ریشه‌ی مشکل از همین دسته‌جمع سیاهی‌لشکر داخلی‌ست. همین‌ها که مولایمان «اشباه‌الرجال و لارجال» نامیدشان. شبه‌مردانِ نامرد.

بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
۰۹ مهر ۰۳ ، ۰۱:۴۱ ۵ نظر