هبوط

خیالک فی عینی،
و ذکرک فی فمی،
و مثواک فی قلبی،
فاین تغیب؟!

آخرین نظرات

از روزگاران

دوشنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۲۵ ق.ظ

هو/


گاهی وقتا یه روزایی از زندگی آدما هست که می‌تونه جزء خاطره‌انگیزترین روزای عمرشون باشه.
ولی تو این روزا، گردش روزگار انقد آدم رو تنها و بی‌کس می‌کنه که آدم عمیقاً می‌فهمه فقط خودشه و خدای خودش. از اون‌جا به بعد آدم دیگه کسی رو نمی‌خواد که همراهیش کنه. حتی در حد چند قدم که پشت سرش بیاد، یا به پیشوازش. آدم می‌خواد خودش باشه و خدای خودش. که بدونه مهم نیست. هیچی مهم نیست، جز اون خدایی که همیشه هست: بی‌توقع، همیشگی، محکم، مهربون.

نمی‌دونم توی عمرم چندتا از این روزای خاطره‌انگیز تبدیل شدن به یه روز معمولی. حتی یه روز بدخاطره. ولی می‌دونم یکی از دلایلی که زاهدانه با دنیا رفتار می‌کنم، از سر اخلاص و خودسازی نبوده. از سر محیط بیرونی بوده که منو بی‌تفاوت کرده نسبت به مناسبت‌ها و روزها و اتفاقات ویژه‌ی زندگی دنیام.

تو این شرایط، آدم اولش کوچیک و مچاله می‌شه. ولی تو درازمدت بی‌حسی و بی‌تفاوتی نسبت به یکایک عناصر دنیا و روزهای خاص، وجود آدمو پر می‌کنه. یه جوری که نه تنها مهم نیست، که حتی بی‌اهمیت هم نیست. اصلا انگار نیست. نیست که نیست که نیست. هیچِ هیچ. و این‌جاست که آدم پوست‌کلفت می‌شه.


+ و چه‌قدر سخته که این حس رو به اطرافیانت بفهمونی.
۰۳/۰۷/۳۰
بی‌نام/ قابل انتقال به غیر

حرفِ گفتنی

نظرات  (۱)

۳۰ مهر ۰۳ ، ۱۱:۲۰ بی‌نام/ قابل انتقال به غیر
هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت
آری نداشت غم که غمِ بیش و کم نداشت...

+ فرخی یزدی

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.