هبوط

خیالک فی عینی،
و ذکرک فی فمی،
و مثواک فی قلبی،
فاین تغیب؟!

آخرین نظرات

‍‌

دوشنبه, ۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۱:۴۱ ق.ظ

هو/


یک روزی، یک‌جایی باید شهید شدن در گودال قتل‌گاه را به چشم می‌دیدیم.

یک گودال عمیق. خیلی عمیق.





+ حرف بزنم؟ خدایا! انتقام خون پاک سید را نه از صهیونیست‌ها، نه از بزدل‌ها، که از آنان که قومی و قبیله‌ای و نژادی و بی‌حجت و بی‌منطق رأی دادند، از آنان که لجاجت کردند و رأی ندادند، بازبستان. و اگر باز هم بر مسیرشان ماندند، نفرین جد سیدحسن را بر آنان ارزانی بدار. اینان اگر هدایت یا محو شوند، عالم تطهیر می‌شود.

مشکل از درون است. از داخل. مثل وقتی که در جهاد، جهاد اکبر بر جهاد اصغر اولی است. مثل آن‌گاه که درونت را که تطهیر کنی، بیرون تطهیر می‌شود. مثل کشتن هوای نفس برای غلبه بر ابلیس. مثل آن‌گاه که:

گر شود دشمن درونی نیست/ باکی از دشمن برونی نیست

ریشه‌ی مشکل از همین دسته‌جمع سیاهی‌لشکر داخلی‌ست. همین‌ها که مولایمان «اشباه‌الرجال و لارجال» نامیدشان. شبه‌مردانِ نامرد.

۰۳/۰۷/۰۹
بی‌نام/ قابل انتقال به غیر

حرف نگفتنی

نظرات  (۵)

سلام امیر سجاد من

یادمه دعا کرده بودم بعد از امیرعباسم ، خدا بهم امیرحسین بده... و بعدیش امیرسجاد :)))

و تو تا امیر مهدیش رو برام دعا کردی:)))
حالا دعا کن هر بچه ای که بهم میده از امیرحسین تا امیر مهدی رو در دل داشته باشه :)))

کیفیتیش کنیم... نظرت چیه؟!!

چکار داری به خلق خدا...
من مدتی هست که واقعا دارم به این فکر میکنم بیخود نبوده 124 هزار پیغمبر و صاحب عصمت، کار رو به نهایتش نرسوندن...
مانعش همین چیزی که تو ازش نوشتی بوده...

ولی من به نظرم عامل اصلیش لجاجت و بی تفاوتی نیست...
عامل لجاجت و بی تفاوتی ها رو باید توی مدعی ها جست جو کرد...
اگر نفرینی باشه اول باید از اونها شروع بشه...
پاسخ:
سلام علیکم و رحمت‌الله
ببین کی این‌جاست...

این حرف‌ها رو رها کن که وقت براش هست.
خودت چه‌طوری؟
چه غیبت کبرایی داشتی مرد بزرگ؟
چه ظهور ناگهانی‌ای...
یه راهی، سوراخی، چیزی بذار و بعد غیب شو!
کجا رفتی یه دفعه‌ای و دیگه نیومدی سلطان؟
بیا بغلم ببینمت...
سلام

میشه یه عنوان برای پست‌هاتون بذارید؟ لاقل شماره
الان ۹ ساعت قبل یه پست منتشر کردید که چون عنوان نداره نمیشه روش کلیک کرد و خود پیت رو دید
صفحه اصلی هم می‌آییم اثری از این پست جدید نیست
پاسخ:
سلام

کلمه کم میارم برای عنوان.
شرمنده.
الان گذاشتمش صفحه‌ی اول.
من که اینقدر توی بیان بودم و نوشتم و جایی نرفتم کم مونده بیان منو بالا بیاره...
جدی میگم...

این وبلاگی که دارم با آدرسش برات پیام میذارم رو در حدود دوسال میشه که دارم و مینویسم...

امیرسجاد 40 ساله شدم رفت...
ولی آدم نشدم...
راه آدم شدن نشونم بده
پاسخ:
سلام

پس دوباره وبلاگ عوض کردی و همه رو اسکول کردی؟ :)))
من خودم چند ساله اسکولتم پیرمرد چهل ساله :)))

آخ‌آخ... تولدت مبارک... تازه اول چل‌چلیته‌ها...
حاج‌آقا به برکت طیب ولادت الحمدلله به دست مبارک باباجان عالم آدم خلق شدیم. بپرس چه کنیم آدم بمونیم... چه کنیم اگه جایی خرابش کردیم برگردیم سر جامون...
از منم نپرس پیرمرد! از بابامون بپرس. خود حضرت آدمم پناه برده پیش باباجان که یادش بندازن آدم خلقش کردن.

من یه کاری ازم برمیاد. اونم اینه بزنم شتک پتکت کنم. اگه تو آدم بودن تأثیر داره بگو تا بیام :)))
اسکل کدومه عزیزم...
من نهایت توانمندیم اسکل کردن خودمه...

اوضاع و احوالت خوبه؟
اهل و عیال خوبن؟

خدا نشونت میده هوات رو داره یا نه؟
پاسخ:
الحمدلله. الحمدلله کما هو اهله.
عالی. لحظه به لحظه بهتر و بهتر... بین دو دست خداوند دارم کیف می‌کنم از فضل و رحمتش در زندگی دنیا و لحظه‌شماری می‌کنم برای ملاقاتش با فضل و رحمت بیشتر و بیشتر و بیشتر... 
چنان سرشار از امیدم که گاهی روی ابرها پرواز می‌کنم.

شما چطوری آقا؟ کاشانی هنوز؟
یه نیم ساعت پیش از دم کاشان رد شدم. صلوات فرستادم برای شادی روحت که روحمو شاد کردی.

بله
امسال یازدهمین ساله که کاشانم و مشغول تولید فرش..‌
اونقدر که توی کاشان موندنم ثابت قدم بودم اگر تو راه حق ثابت قدم بودم الان از اولیاالله بودم :)))

پاسخ:
الهی شکر که ثابت قدمت کردن. گاهی توی دنیا با ابزار مادی تعلیممون می‌دن تا قوی بشیم.
ان‌شاءالله دوره‌ی غربت همه‌مون تموم بشه و برسیم به وطن.

ممنون که در ما ظهور فرمودی برادر. خدا ظهور کنه برات الهی.

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.