از سختی به غربت
چهارشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۱، ۱۲:۴۳ ب.ظ
هو/
شاید سختترین سال عمرم در حال تمام شدن است و عجیبترین و پرغربتترین سال عمرم در حال آغاز.
کاش گذشته و حال و آخرش به خیر باشد.
+ قدیمیترهایی که مرا میشناسند، میدانند که گذر ایام زمینی و بهار و زمستان برایم فاقد اهمّیّت کافی است. منظورم از سال جدید، ماه رمضان و شب قدر است. شبی که سالمان را نو میکند، قصور و تقصیرهایمان را میپوشاند، لباس تمیز بر روحمان میکشد و دوباره روز از نو روزی از نو. انگار که گنهکاری چون من نبوده. انگار که تازه از مادر زاده شدهام. و تو چه میدانی شب قدر چیست (کیست)...
۰۱/۱۲/۲۴
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.