هبوط

خیالک فی عینی،
و ذکرک فی فمی،
و مثواک فی قلبی،
فاین تغیب؟!

آخرین نظرات

به نام خدای نقاره‌خانه‌ی حرم.

شنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۰۴:۳۷ ق.ظ

هو/


وقتی فهمید با یکی از اولیای خدا مواجه شده، چشم‌هاش رو گذاشت زیر پای اون ولیّ خدا. تواضع و قدرشناسیش رو به اتمام و اکمال رسوند. خیلی خالص به حاج‌آقا خدمت می‌کرد. پیش خودمون با هزار غبطه می‌گفتیم حتماً با این همه زحمت خالصانه برای این پیرمرد الهی، خدا و امام (عج) رو از خودش راضی کرده. خوش به حالش...

تا روز آخر منتظر یه توصیه از حاج‌آقا بود. حاج‌آقا ولی تو اون سه روز هیچی نگفت. هیچی نگفت و رفت.

چند شب بعد حاج‌آقا رو تو خواب دید که بهش می‌گن: «اگه بدون این‌که می‌فهمیدی من از اولیای خدام بهم همین‌قدر محبت کرده بودی، باعث ترقّی و رشدت می‌شد. اما تو از وقتی خالص و محبّ شدی که منو شناختی. راه رشدت اینه که همیشه همین‌طور باشی. با همه همین‌طور باشی. برات فرقی نکنه طرف مقابلت کیه. تو آدم باش. تو به طور مطلق و بدون توجّه به طرف مقابلت آدم باش.».



+ فرمود خدا چند چیز را در چند چیز مخفی کرده. یکیش همین اولیای الهی که بین مردم مخفی شدن. مراقب مردم باشیم. شاید یکی از همین وبلاگ‌نویس‌ها ولیّ خدا باشه. شاید همونی که فکر می‌کنیم گناه‌کاره. موسی هم فکر می‌کرد خضر داره اشتباه می‌کنه. تو عالم ولایت باید باطن‌بین باشی تا بفهمی کی چه‌کاره‌ست. دست کم نگیریم همون به‌ظاهر گناه‌کاره رو. یاعلی مددی.

۰۱/۰۳/۲۱
بی‌نام/ قابل انتقال به غیر

امام رضا

نظرات  (۵)

سلام علیکم
خدا خیرتان دهد! تذکرات بسیار مهمی بود.
پاسخ:
سلام و رحمت‌الله
شما علی‌آقا بودین و هستین از کرج. درسته؟
خواستم بگم علی‌آقا(؟)ی عزیز دل! توی تمام این سال‌هایی که وبلاگ‌نویس بودم، و البته خیلی قبل‌ترش که وبلاگ‌خونی می‌کردم، شما تنها بزرگ‌مردی هستی که به معنای واقعی کلمه متواضعانه با دیگران تعامل می‌کنی. برادر عزیزم! به جرئت می‌گم خدا به شما برکتی داده که کسی رو نرنجونی. قدر این نعمت خدا رو بدون. چون خواه‌ناخواه، عمده‌ی ما وبلاگ‌نویس‌ها و وبلاگ‌خون‌ها، به دلیل اختلاف عقاید و سلایق و غیره، هم‌دیگه رو رنجوندیم. شما ولی نه در محتوای وب خودت، و نه در نظراتی که به دیگران هدیه می‌دی، ذره‌ای دل‌آزاری وجود نداره.
ان‌شاالله به رضای حضرت رضا (ع) این نعمت امنیت و رضایتی که خلق در دلشون از شما دارن، واسطه‌ای بشه و شما رو در دنیا و برزخ و آخرت هم‌نشین مولاجانمون امام‌الرئوف (ع) بکنه.
عید شما مبارک :)
سلام مجدد و عرض ادب
بله، صحیح است، مخلصم. هر چند دقیق یادم نیست کی و کجا نشت اطلاعات داشته‌ام :)
همه‌ی مواردی که فرمودید ناشی از لطف خدا و حسن‌ظنّ شماست و مصداق بارز «وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ» (بدون هیچ اغراق و تعارفی). ان شاء الله به‌قدر وسع شاکر باشم (هر چند بعید است).
با همه‌ی این احوال، از دعاهای بسیار عالی و دل‌نشین و رؤیایی شما نمی‌توانم بگذرم و بلند می‌گویم: «الهی آمین». من هم دعاگو هستم که به‌لطف خدا آن‌چه برای من خواستید برایتان رقم بخورد (و اگر بهتر از آنی وجود دارد، هر چند که چیزی به ذهن من نمی‌رسد).
عید بر شما هم بسیار مبارک با عرض پوزش بابت تأخیر! البته من پاسخ شما را در همان روز عید خواندم که انصافاً عیدی بسیار شیرین و دل‌نشینی بود، اما نتوانستم همان روز پاسخ دهم. خداوند خیر فراوان نصیبتان کند!
پاسخ:
سلام
سلام و وقت بخیر :)
چشم :)
پاسخ:
سلام
۱۸ تیر ۰۱ ، ۱۲:۰۱ بانوچـه ⠀
قابل تأمل بود. اون کسی رو که همه میشناسن که تکلیفش مشخصه. ببینیم وقتی نمیدونیم کی چیکارست چطور رفتار میکنیم.
پاسخ:
سلام
سلام امیرسجاد
دو تا پاراگراف رو که خوندم یاد همون حدیث افتادم که فرموده حق متعال چهار چیز را در چهار چیز پنهان کرد...

بعد دیدم خودت نوشتی...
اگه بدونی این حدیث چقدر منو به خودش مشغول کرد...
از هر زاویه ای که بهش نگاه کنی کلی حرف برای آدم پیاده میشه...

البته برای امثال من بدیش اینه که حرف فقط پیاده میشه بعد یه تاکسی میگیره میره...
پیش خودم نمیمونه...
:))
با این درد چکار کنم :))

خودت خوبی؟
خوشی؟
پاسخ:
سلام

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.