یا من یُعطی من لم یسئله و من لم یعرفه...
هو/
بعد یک سال بالاخره فرصت شد به بهونهی روضهی کوچیک خونگی دونفرهی شب شهادت امام هادی (ع)، دربارهی آدمایی که اذیتمون کردن و میکنن صحبت کنیم. از اینکه اگه شرّ اطرافیانمون بهمون نرسه، کوچیک میمونیم. از اینکه وقتی نزدیکانمون شروع میکنن آزارمون بدن، هزار و یک باب الهی به رومون باز میشه. از اینکه غیظ و کینه و بغضها در وجودمون تحریک میشه و با مبارزه باهاشون بزرگ و بزرگتر میشیم. از اینکه اگه این همه شر نبود، ما به این سرعت بزرگ نمیشدیم. از اینکه اگه ترامپ نبود، نور حاج قاسم اینقدر عالم رو پر نمیکرد.
از یونس (ع) گفتیم و آیههای ابراهیم (ع) رو از انعام خوندیم و رسیدیم به پیامبر (ص) و امیرمؤمنان (ع). رسیدیم به خصائص ولیّ. رسیدیم به پیامبری که گریه میکرد و وقتی ازش میپرسیدن «چرا غم وجودتونو گرفته؟» جواب میداد «رحمةً للأشقیاء». باورتون میشه ما دیشب گریه کردیم برای ضلالت صهیونیستها؟ که آخه چرا نمیخوان آدم شن و برگردن تو ولایت حضرت ولیعصر (عج)؟ باورتون میشه ما آرزو کردیم که کاش میشد دست ابلیس رو گرفت و برش گردوند تو بهشت ولایت خدا؟ باورتون میشه ما دعا کردیم به حال کسایی که این روزا از انقلاب اسلامی و امام روحالله (ره) دم میزنند، ولی جهلشون به مسائل باعث شده منش و روششون تهمت زدن به ریز و درشت بشه و این کوتهبینیها و اتّهامزنیها ملکهی وجودشون شده؟
ما سر روضهی دیشبمون بعد یک سال تونستیم بشینیم و خدا رو شکر کنیم بابت تموم سختیامون. بابت تموم اذیت شدنامون. بابت تمام اشراری که اطرافمونه. و آخرش گریه کردیم و گریه کردیم و گریه کردیم: «رحمةً للأشقیاء».