انتقامِ حاجخالص
چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۰۲ ق.ظ
هو/
یک؛
مسئله این است که تا نوک دماغمان را نبینیم.
دو؛
از مواردی که در جنگ سوریه و عراق از چشم علاقهمندان پنهان مانده، موضوع اردوگاه آورگان است. آوارگان، فقط آدمهای عادی و بیگناه نبودند. بینشان خانوادهی داعشیها بود؛ خود داعشیها هم بهصورت پنهان.
حاج قاسم گفته بود کرامتشان حفظ شود. مهم نبود چه کسانی هستند. آواره بودند؛ بیسلاح. گرچه قلبشان مملوّ از کینه بود. محتمل بود ورق برگردد؟ بسیار. محتمل بود همانجا وسط اردوگاه فتنه کنند؟ بسیار زیاد. امّا برای خیلیها که تا نوک دماغشان را میدیدند، قابل درک نبود که چرا باید به داعشیها و خانوادههایشان چادر و غذا و سرویس اولیّه داده شود.
سه؛
کوتاه میگویم: کشتن هزار آمریکایی و اروپایی، در عراق و سوریه، زیر پنج دقیقه، سادهتر از آب خوردن بود، هست. امّا قرار نبود و نیست که برای انتقام از حاج قاسم، در عراق، آمریکایی بکشیم. عراق، کشوری مستقل است. برای فرماندهی کل (حفظهالله تعالی) مهم است که کرامت و تمامیّت ارضی عراق حفظ شود. ما قرار نیست در زمین عراق، آمریکایی بکشیم. قرار نیست مثل آمریکاییها سایهی تحقیر بر سر مردم عراق حاکم کنیم. هر کسی هرچهقدر که میخواهد جوّسازی کند. مهم نیست. بناست برادرانه کنار عراقیها باشیم. نیروهای مسلّح حقیقی که امنیّت کلّ منطقه مدیون خلوص، پشتکار، تدبیر و توکّل آنان است، قواعد خودشان را دارند. مثل برخی سیاسیّون، درگیر نجاست دنیا نیستند. یک فقره حاج قاسم را دیدید؟ سر تا پای نیروی قدس سپاه همین مدلی است. انساناند به معنای واقعی کلمه. هر کس هرچه میخواهد در رسانهاش بگوید. من جواب خدا را باید بدهم. سر تا پای نیروی قدس سپاه، از جنس حاج قاسم است؛ سرشار از انسانیّت. مهم است که عراقیها تحقیر نشوند. خیلی مهم است. آمریکاییها در عراق حاج قاسمِ ما را علنی زدند و گردنکلفتی کردند. در عراق علنی زدیمشان و پیش چشم خودشان تحقیرشان کردیم که حساب کار دستشان بیاید و کرامت خودمان محفوظ بماند. بنای کشتنشان را در عراق نداشتیم و نداریم، چون کرامت عراق هم مثل کرامت خودمان مهم است. چون عراقیها را انسان میبینیم. چون هنوز خودبرتربینی هلاکمان نکرده. چون مرادمان علی بن ابیطالب (ع) است. امّا برای آنهایی که تا نوک دماغشان را میبینند، قابل درک نیست.
چهار؛
آتش دلمان را زیر خاکستر نگه داریم. احساس عقده و حقارت از نزدن و انتقام نگرفتن نکنیم. فقط صبر کنیم به تماشا که چه میشود. تاریخ را در بلندمدت مینویسند. این مسائل بیان نمیشود؛ چون مسائل نظامی است. در این مسائل سکوت و عمل حاکم است. فقط بدانید صفر تا صد داعش را فرزندان خودتان نابود کردند. هزار لشکر آمریکا و ناتو حتی اگر میخواستند هم نمیتوانستند جمعش کنند. جنگ داعش، پیچیدهترین جنگ معاصر است. بیست سال دیگر میشود دربارهاش حرف زد. بهطور خلاصه چریکیترین جنگ منظّم تاریخ. یک تضادّ به تمام معنا. یک چیز پیچیده. بیایید یک ذرّه مسائل مختلف مملکت را در ذهنمان تفکیک کنیم، گودرزها را به شقایق ربط ندهیم، سپاسگزار باشیم از آنانی که بساط داعش را برچیدند، و هر چه به ذهنمان میرسد نگوییم. توی این مملکت فاصله بین چیزی که به تصورمان میبینیم و میفهمیم، با چیزی که واقعاً هست، بسیار است. این مملکت با تمام مشکلاتش، انسان به تمام معنا زیاد دارد. بیشتر از همه جای جهان. همین.
پ.ن: واضح است دربارهی حماقت مسئول پدافند حرف نمیزنم. مسئول سامانه تخطّی از دستور کرد؛ غلط کرد؛ پدرش باید دربیاید و درمیآید. واضح است دربارهی حادثهی کرمان هم حرف نمیزنم. باعث و بانیاش را هم نمیدانم چه کسانی بودند و بناست جواب پس بدهند یا نه. این یکی را واقعاً نمیدانم. امّا هنوز هم برای کشتهشدگان آن روزها فاتحه و صلوات میفرستم. حدّاقل به سهم خودم. آنچه نوشتم، چیزی بود دربارهی موضوعی دیگر. تفکیکشان کنید لطفاً.
۹۹/۱۰/۱۷
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.