هبوط

خیالک فی عینی،
و ذکرک فی فمی،
و مثواک فی قلبی،
فاین تغیب؟!

آخرین نظرات

برای خاطر یک مرد.

شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۲:۵۷ ب.ظ

هو/



اتفاقات این یک هفته را مرور میکنم. شب‌هایی که بی‌رمق دراز می‌کشیدم روی تخت یا زمین، گوشی به دست، به تماشای دعوای عدالتخواه - پناهیان.
حتی قبلش، دههی محرم. آن زمان که پناهیان گفته بود از عدالت گذشتهایم و حالا زمان مواسات است؛ و عدالتخواهانِ قدعَلَمکرده در مقابلش که چه میگویی؟!
بعد توضیح و توضیح و توضیح از هر دو سمت که چهقدر زیبا و رشددهنده بود استدلالهای طرفین.

مرور میکنم بیتقواییهایی را که به اسم عدالتخواهی رخ داده.
مرور میکنم پناهیانی را که روی منبر رسولالله، وسط روضهی اباعبدالله، به دفاع از شخص خودش پرداخته!
مرور میکنم مایه گذاشتنش از امام و رهبری و خرج کردنشان  را برای توجیه هدیه گرفتن خودش از یک سرمایهدار. یادم میآید که نه یکبار، نه دو بار، که هزار بار روی همین منبر رسولالله میگفت از ولایت فقیه هزینه نکنید. میگفت ما باید خرج ولایت فقیه شویم؛ نه برعکس! آن همه شعار و سخنرانی باشکوه و تهییج را مرور میکنم.
میخندم به عدالتخواهان، به پناهیان، به طرفدارانِ پناهیان، به خودم، به هویج، به زرشک!
قضاوت کردن سخت است؛
بیتفاوت بودن سختتر.
من اما دلم تنگ مردی است که برای ترس زنان از صدای سم اسبان جنگی دیه میداد. برای مردی که روی یک پا در مقابل قاضی میایستاد تا یک یهودی از او شکایت کند. برای مردی که شبها با چاه درددل می‌کرد. برای مردی که به امثال من میگفت ای شِبهِ‌مردانی که مرد نیستید!* دلم تنگ مرد است...

 

+ فرمود: المحسنُ مَن صَدَق أقوالَه أفعالُهُ.

 

 

 

* یا اَشباه الرّجال و لا رجال (نهج/ خطبه 27)

۹۹/۰۶/۲۲
بی‌نام/ قابل انتقال به غیر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.