«من جدا گریهکنان، ابر جدا، یار جدا» *
جمعه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۵۷ ق.ظ
هو/
دیشب، مهیّای خواب که میشدم، باران زد. باران شهریوری. دلتنگ باران بودم. خودم را جمع کردم و آوردم وسط حیاط، لب ایوان. چشمهام را بستم و خاک نمناک را بو کشیدم. باران تمام شد؛ خیلی زود. بی آنکه مرا سیراب کرده باشد. دراز کشیدم و بی آنکه یاد خواب کنم، میشنیدم که میگفت: «ابر میبارد و من میشوم از یار جدا/ چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا»*...
+ از صبح پشت پنجره نشستهام به حسرت باران. کاش میآمدی دوباره...
* شعری از امیرخسرو دهلوی و با صدای همایون شجریان.
۹۹/۰۶/۲۱
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.