هبوط

خیالک فی عینی،
و ذکرک فی فمی،
و مثواک فی قلبی،
فاین تغیب؟!

آخرین نظرات

لاتبدیل لخلق الله.

چهارشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۹، ۰۳:۱۰ ب.ظ

هو/

رامین را گذاشتهام روی مدلهای ساختاری ماده کار کند. چند مقالهای دادهام و گفتهام میروی ریز میشوی در ریزساختار فلان آلیاژ. گفتهام همهی این مقالهها و مطالعات قبلی، اشتباهات بنیادین دارند؛ من و شما باید مچ قبلیها را بگیریم و نقطهی عطف شویم برای بعدیها.
پریشب آمد گزارش بدهد. بعد نماز عشا تا حدود یازده شب بود که نشستم به حرفهایش گوش کردم. می گفت ریزساختار این آلیاژ این چنین است؛ اما وقتی ضربه میخورد، ساختارش آن چنان میشود. میگفت به خاطر داغ شدنِ موضعیِ محل ضربه، کاملاً عوض میشود. انگار که یک چیز دیگر است و از درون، تغییر ماهیت داده. این همه تغییر و عوض شدن! اما در بیرون ما اینها را به این زودیها نمیفهمیم. چند سالی زمان لازم دارد تا درکش کنیم. میگفت معادلات ساختاری را بعد ضربه و داغ شدن موضعی باید عوض کرد. یک چیزهای دیگر باید برایش نوشت. ظهور حالات جدید، مستحق معادلات جدید است.

ضربههای زندگی یکی یکی در ذهنم مرور شد. وقتی که بر اثر ضربه داغ میشویم. وقتی که عوض میشویم. به وقتی که ماهیت واقعیمان را در شرایط فشار ضربه و داغ شدنِ موضعیِ ناشی از آن بیرون می‌ریزیم. وقتی که دیگر آن آدم قبلی نیستیم. از درون تغییر کردهایم و تغییراتمان از بیرون هنوز رخ ننموده. وقتی که از درون، حالت جدید یافتهایم و مستحق معادلات جدید خدا میشویم. فقط چند سالی زمان لازم داریم تا بفهمیم. حالات خوب یا بد؟ برای ما، ما، آدم هایی که داغ میشویم.

۹۹/۰۶/۱۹
بی‌نام/ قابل انتقال به غیر

مکانیکِ الهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.