هبوط

خیالک فی عینی،
و ذکرک فی فمی،
و مثواک فی قلبی،
فاین تغیب؟!

آخرین نظرات

به مناسبت آبان.

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۱۷ ق.ظ

هو/

 


یک، طرّاحی از بیرون؛
دکتر نایبی (+) یک بار سر کلاس می‌گفت آدم عادی، معمولاً وقتی محتاج نان شب باشد، وقت فکر کردن به ماهیت و علّت وجودش را ندارد. امّا کمی که وضعش بهتر شد و وقت آزاد پیدا کرد، از خودش می‌پرسد که چه؟ درس خواندم که چه؟ ازدواج کردم که چه؟ به دنیا آمدم که چه؟ پول درآوردم که چه؟ و الخ.
روش رونالد ریگان - رئیس‌جمهور وقت ایالات متّحده - برای سقوط شوروی، کاملاً برعکس روش ترامپ برای سقوط جمهوری اسلامی بود. ترامپ، قدرت اقتصادی مردم را واقعاً ضعیف کرد؛ به لطف گل‌به‌خودی‌های متعدّد عمدی و سهوی برخی مسئولین، حکومت را هم تضعیف کرد. حالا دو راه وجود دارد: اگر سطح زندگی مردم ضعیف بماند، نارضایتی در زیر پوست مردم ریشه می‌دواند. و اگر سطح زندگی مردم قوی‌تر (متوسط) شود، با القای یأس به سبک رونالد ریگان، مردم فرصت اعتراض و در مقابل حکومت قرار گرفتن پیدا می‌کنند و آن نارضایتی زیرپوستی، ظاهر می‌شود. در حقیقت، در رویکرد اتّخاذشده علیه جمهوری اسلامی، بایدن و ترامپ تفاوت چندانی ندارند و از خارج از این مرزها، یک وضعیت چوب دو سر طلا علیه نظام طراحی شده است. با این حال، در مرحله‌ی فعلی، بایدن بهتر از ترامپ می‌تواند معادله‌ی تضعیف جمهوری اسلامی را ادامه دهد.


دو، طرّاحی از درون؛
شاید شما ندانید، امّا مسئولیّت قطع طولانی‌مدّت و فرساینده‌ی اینترنت در آبان سال گذشته با شخص وزیر کشور بود که البتّه کلّ حکومت تاوان آن را در ذهن مردم داد. این، یک روند کاملاً مشخّص است. بگذارید تا برای‌تان با یک مثال، بازترش کنم.
داعش، اسیران خارجی را می‌آورد، فیلم می‌گرفت، سرشان را می‌برید. در بسیاری از فیلم‌ها یک نکته‌ی بسیار عجیب وجود داشت. اسیری که سرش بریده می‌شد، در مقابل دوربین هیچ واهمه و اضطرابی نداشت. می‌دانید چرا؟ چون هزار بار قبلش این فرآیند چاقو گذاشتن زیر گلو و فیلم‌برداری را با او تکرار کرده بودند. اسیر با خودش تصوّر می‌کرد که این فقط یک فیلم تبلیغاتی است، پس نمی‌ترسید، تا این‌که برای هزارمین بار، واقعاً سرش را می‌بریدند؛ در حالی‌که فرصت ترسیدن پیدا نمی‌کرد.
حالا گزاره‌های زیر را بخوانید.
● به شما می‌گویم امضای کری تضمین است: ترامپ مثل آب خوردن، می‌زند زیر همه چیز؛ اروپا هم در عمل، و نه در حرف، دنبالش.
● به شما تضمین می‌دهم که برنامه‌ای برای گران کردن بنزین ندارم: شب می‌خوابید، صبح بیدار می‌شوید، مثل آب خوردن بنزین را گران می‌کنم.
● به شما می‌گویم دلار نه تنها گران نمی‌شود، بلکه ارزان هم خواهد شد و این‌ها حباب است: کم‌تر از یک ماه پس از مصاحبه‌ی من، قیمت دلار یک و نیم برابر می‌شود.
● به شما تضمین می‌دهم که از بورس حمایت می‌کنم: به‌تدریج بورس را به خاک سیاه می‌نشانم.
● به شما می‌گویم که از کشورهای اروپایی با ما تماس گرفته‌اند که چه‌طور کرونا را کنترل کردید: مثل آب خوردن در دنیا رکورد کشته‌های نسبت به جمعیت را می‌شکنیم.

● چند میلیون واکسن آنفلوانزا خریداری که فلان مقدارش وارد کشور شده و جای نگرانی نیست: آذر در شُرُف شروع شدن است که می‌گویم هنوز واکسنی در داروخانه‌ها توزیع نشده است؛ واکسن‌ها مشمول تحریم شده‌اند.
حتی یک سری چیزهای مسخره‌تر؛ ● به شما قول می‌دهم که بسته‌های اینترنت را ساماندهی کنم، و البتّه تضمین می‌دهم که بلیط هواپیما گران نخواهد شد: بسته‌ی اینترنت بی‌بسته؛ و البتّه که خودم رسماً مجوّز می‌دهم که بلیط هواپیما ده درصد گران‌تر شود.
من نمی‌دانم این‌ها عمدی و با برنامه‌ریزی ازپیش‌تعیین‌شده است یا نه. امّا تکرارپذیزی و گسترش آن در نقطه به نقطه‌ی کوچک و بزرگ کشور، یعنی بمباران مستمرّ ناخودآگاه شمایی که مردم باشید توسّط من.
شما فکر می‌کنید بی‌حس شده‌اید؛ امّا در حقیقت پر از نفرت‌اید؛ پر از یأس؛ پر از خشم؛ پر از عقده؛ پر از خیلی چیزها. تنها چیزی که نیستید، بی حس بودن است. شما کاملاً تحت بحران قرار گرفته‌اید؛ یک بحران زیرپوستی.
قِسم آخر باقی‌مانده، نیروهای مذهبی‌ترند. کسانی که کمی از قشر خاکستری جامعه، نسبت به نظام معتقدتر تلقّی می‌شوند. آن‌ها را چه‌طور می‌توان دچار این بحران زیرپوستی کرد؟
اگر از این قشرید، به زیر پوست خودتان دقت کنید: از زمان بعد از شهادت حاج قاسم؛ با کمی نمک سپاه و مجلس انقلابی. می‌بینید؟ شما هم وارد بازی شدید :)

 


سه، طرّاحی از ما؛
هنوز هم می‌گویم و تأکید می‌کنم: هدف از انتقاد و تحلیل، ساختن تمدّنی بااخلاق، عادل و قوی است. امّا وقتی ما در حال نگارش و بیان نقدهای ضدّاخلاق و ظالمانه هستیم، هیچ کمکی به این تمدّن‌سازی نمی‌توانیم بکنیم. تحلیل و نقدمان هر چه‌قدر هم که عالمانه و دلسوزانه باشد، وقتی بوی بی‌اخلاقی گرفت، یقین کنیم که در زمین طرف مقابل بازی می‌کنیم. شرّ، تازگی‌ها اهل خیر را طعمه می‌کند برای گسترش خودش، بی‌آن‌که بفهمند. عناصر خیلی مخلص و دلسوز را با توجیه، بی‌آن‌که متوجّه باشند، در راستای خودش به خدمت می‌گیرد.
تحت چنین شرایطی روی اخلاق فردی و اجتماعی تمرکز و به‌شدّت عدالت و انصاف را در رفتار و گفتار فردی و اجتماعی لحاظ کنید. قطعاً اخلاق به معنای لبخند زدن نیست، امّا بسیاری از کارهای ما هم دست کمی از بی‌اخلاقی ندارد. مطمئن باشیم در زمین بازی جدید، کسی که نتوانسته در زندگی فردی خودش، دغدغه‌های فردی را به بار بنشاند؛ در زندگی اجتماعی هم موفّقیّت‌هایش نهایتاً سطحی یا کوتاه‌مدّت خواهد بود؛ البتّه اگر تا پیش از آن در جبهه‌ی هم‌راستا با حق، برای باطل شمشیر نزده باشد. کسی که در میدان زندگی فردی با همسر و فرزند، پدر و مادر، خانواده و معلّم و حتّی شخص خودش در مسیر اخلاق و عدالت حرکت نمی‌کند، تحت شرایط این روزها و روزهای بعد، در فشار مسئولیت و وزارت و وکالت از مسیر خارج خواهد شد. این شعار نیست؛ هم تجربه اثباتش کرده، هم آیات، هم روایات.
بیایید همزمان که دغدغه‌ی دوردست‌ها را داریم، دَمِ دستمان را هم درست کنیم. بیایید برگردیم به اخلاق، اصول، عدالت، در همین پایین که زندگی و نقد می‌کنیم. سلوک فردی، شرط کافی برای موفقیّت در سلوک اجتماعی نیست؛ امّا شرط لازم است. برادران! خواهران! خودتان را دریابید؛ خودمان را دریابیم؛ پیش و پس از آن‌که وارد غیر شویم. این شد هزار بار :)

 


+ هیچ لفظی به گفتن نمی‌رسد، مگر آن‌که بر آن مراقبی مهیّاست. مبارکه‌ی ق/ شریفه‌ی 18

۹۹/۰۸/۲۶
بی‌نام/ قابل انتقال به غیر

حرفِ گفتنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.