من هیچگاه رهایت نکرده ام...
به ضحی قسم؛
و به آرامش شب.
و الضُّحی؛
و الّیل إذا سجی؛
ما وَدّعَکَ ربُّک و ما قلی...
+ فکرش را بکن! چهل روز وحی بر تو نیاید. طعنه بشنوی؛ تمسخر به جان بخری؛ سینهات تنگ شود؛ صبر کنی؛ صبر کنی؛ صبر کنی.
و بعد خدایت بیاید نازت را اینقَدَر ناز بخرد. تویی که هراسِ رها شدن به ما آموختی با زمزمهی دائمیِ «الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا»یت. تو، حبیبِ هرگز رهانشده خدای من... محبوب من.
(مبارکهی ضحی/ شریفهی 1-3)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
و لَیُبَدّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهم أمناً؛
از آن ترسهایی که قرار است بعدش سرشار از امن شوی؛ هزار بار تقدیم تو باد.
(مبارکهی نور/ شریفهی 55)